صفحه اصلی
یادداشت به مناسبت روز روانشناس و مشاور: دغدغه برای جامعه ای که رنجهایش را به رسمیت نمی شناسد
  • 978 بازدید

یادداشت به مناسبت روز روانشناس و مشاور:

دغدغه برای جامعه­ای که رنجهایش را به رسمیت نمی­شناسد

دکتر جلیل فتح آبادی، دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

امسال هم روز روان­شناس و مشاور رسید و ناخواسته در کنار تبریک وشادباش­ها و قدردانی­ها توجه ما به رسالتها و کارکردهایمان معطوف میشود و کارنامه یک سال فعالیتهای علمی و حرفه­ای ما در معرض ارزیابی قرار می­گیرد. اگر بخواهیم کارکردهای روانشناسی را از اتفاقات جاری بستر جامعه جدا کرده و به شکل انتزاعی بررسی کنیم، کاری ساده­اندیشانه و شاید خودخدمتگر انجام داده­ایم بنابراین شرط عقل و انصاف در نظر داشته، با لحاظ کردن رخدادهای اجتماعی از زوایای مختلف به وضع موجود روانشناسی نگاهی خودارزیابانه می­کنیم. شاید مناسبترین توصیف از حال و روز مردم و جامعه ما در این بیت حضرت حافظ آمده باشد:

"زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت           صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی"

سال پرفراز و نشیب و مملو از اتفاقات تلخ و دشواری که از سرگذراندیم تاثیری بسیار عمیق بر روح و روان جامعه و آدمهایش گذاشت. سوگواریهای پی­درپی جمعی و روان­زخمهای عمیق، خبرهای ناگوار متوالی از درگیری و قتل و ضرب و شتم، خطر جدی دوقطبی شدن و فروپاشی انسجام اجتماعی، مشکلات جدی و بی­سابقه اقتصادی و در اواخر سال خبرهای ناگوار از مسمومیت و آسیب فرزندانمان!. در عرصه حرفه­ای تاثیر این رخدادهای ناگوار در عمیق­تر شدن ناامیدی، تجربه ناکامی، فوران خشم و هیجانهای منفی، از دست رفتن شادکامی، تهدید بنیان خانواده­ها و افزایش آمار بیماریهای شدید روانی روان­شناسان را با وضعیتی متفاوت از همیشه روبرو ساخت. در روبروی ما گروههای مختلفی از مراجعان قرار گرفتند: عده­ای که دشواری و مصیبت­ها همیشه موسیقی متن زندگی آنها بوده و گوئی با آن خوگرفته­اند و متوجه حضورش نیستند و تاوان این غفلت، ناشادکامی فردی و خانوادگی و سرریز آن، انواع ناهنجاریهای اجتماعی است. این عده شاید روانشناسان را نشناسند و به تاثیر خدمات روانشناسی در زندگیشان آگاه نباشند؛ گروهی دیگر بر رنج­های خود و تاثیر آن بر ابعاد زندگیشان آگاهند ولی استفاده از خدمات روان­شناسان را ناگزیر در مصاف نیازهای دیگرشان به یکسو نهاده­اند؛ دسته سوم کسانی هستند که وقتی ناراحتی­ها و رنج­هایشان وخیم می­شود ناگزیر به روانشناسان رجوع می­کنند و بالاخره گروهی که استطاعت لازم برای استفاده از خدمات روانشناسی را دارند و در صورت موفقیت در گذر از برچسبهای منفی اجتماعی، باورهای کلیشه­ای مبتنی بر ناکارآمدی روانشناسی و اهمالکاری در مقابل ما می­نشینند. روانشناسان در برابر هر دسته از مردم وظایفی دارند که در حال تمرین یا انجام آن هستند اما در این میان آنچه ارائه خدمات روان­شناسی را بسیار دشوار می­کند، تعامل با مسئولین و سازمانهایی است که رنج­های مردم را به رسمیت نمی­شناسند. سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران در سایه بی­اعتقادی و بی­اعتمادی مسئولین به یک متولی بیمار و ناکارآمد تبدیل شده است و فریادها و عریضه­های دلسوزان این رشته برای انتظام امور گوش شنوایی در میان مسئولان ندارد. گویی آنها ضرورت روان­درستی در کنار تندرستی را درک نکرده یا گمان می­کنند با چشم بستن بر مشکلات روانی گذر زمان مرهمی بر آن خواهد بود؛ عدم شمول بیمه خدمات روان­شناسی گروه بسیاری از نیازمندان را از دریافت این خدمات محروم کرده­است. در شرایط دشوار اقتصادی این روزها بسیاری از مراجعان به بهای چشم­پوشی از نیازهای دیگرشان میتوانند از این خدمات استفاده کنند؛ نابسندگی تعرفه­­های خدمات روانشناسی در کنار مشکلات اقتصادی مراجعان وضعیت اقتصادی دشواری برای مراکز و مطبهای روان­شناسی ایجاد کرده است و کار حرفه­ای روان­شناسی را از نظر مالی از حیز انتفاع خارج کرده است. در کلانشهر تهران و شهرهای بزرگ دشوار بتوان روان­شناسی یافت که با عواید سالانه­ و شاید چند برابر عواید سالانه بتواند مابه­التفاوت اجاره مرکز و مطبش را در طول سال تامین کند. در کشوری که بودجه عمومی سالانه آن هزاران مرکز هزینه ریز و درشت دارد هیچ کمکی به روان­شناسان نمی­شود. بوالعجب که در این شرایط نامتوازن اقتصادی دولت به فکر اخذ مالیات از مراکز و مطبهای روان­شناسی نیز هست. آیا این بی­تفاوتی معنایی غیر از به رسمیت نشناختن رنجهای مردم دارد؟ در کنار این عوامل تلاش مسئولان برای عادی­انگاری امور و چشم بستن بر بیماریهای فردی و اجتماعی برآمده از ناراحتی­های روان­شناختی همگی نشان از این دارد که روان­شناسان در عرصه مصاف با مشکلات روان­شناختی جامعه تنها رها شده­اند.

جامعه روان­شناسی و مشاوره با وجود این مشکلات متعهدانه در عرصه حرفه­ای نقش­آفرینی خواهد کرد. روان­شناسان همواره در کنار مردم بوده­اند و نشان داده­اند که در انجام وظایف حرفه­ای از پیش­گیری تا توانبخشی، آموزش و آگاهی بخشی اجتماعی و کاستن از آلام بیماران و مراجعان منتظر کمک نهادها و مسئولین ناآگاه و اهمالکار نخواهند ماند و مانند گذشته در دو جبهه خدمت به مراجعان و توجیه مسئولین "فراموش عهد سنگین دل" حضور خواهند داشت.

افزودن نظرات